منو عشقم

قایقی خواهم ساخت،

قایقی خواهم ساخت، 


خواهم انداخت به آب. 


دور خواهم شد از این خاک غریب 


که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه‌ی عشق 


قهرمانان را بیدار کند. 

 

قایق از تور تهی 


و دل از آرزوی مروارید، 


همچنان خواهم راند. 


نه به آبی‌ها دل خواهم بست 


نه به دریا – پریانی که سر از آب بدر می‌آرند 


و در آن تابش تنهایی ماهی‌گیران 


می‌فشانند فسون از سر گیسو‌هاشان. 

 

همچنان خواهم راند. 


همچنان خواهم خواند: 


«دور باید شد، دور. 


مرد آن شهر اساطیر نداشت. 


زن آن شهر به سرشاری یک خوشه‌ی انگور نبود. 


هیچ آیینه‌ی تالاری، سرخوشی‌ها را تکرار نکرد. 


چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود. 


دور باید شد، دور. 


شب سرودش را خواند، نوبت پنجره‌هاست.» 

 

همچنان خواهم خواند. 


همچنان خواهم راند. 

 

پشت دریاها شهری است 


که در آن پنجره‌ها رو به تجلی باز است. 


بام‌ها جای کبوترهایی است، که به فواره‌ی هوش بشری می‌نگرند. 


دست هر کودک ده ساله‌ی شهر، شاخه‌ی معرفتی است. 


مردم شهر به یک چینه چنان می‌نگرند 


که به یک شعله، به یک خواب لطیف. 


خاک موسیقی احساس تو را می‌شنود 


و صدای پر مرغان اساطیر می‌آید در باد. 

 

پشت دریاها شهری است 


که در آن وسعت خورشید به اندازه ی چشمان سحرخیزان است. 

 

شاعران وارث آب و خرد و روشنی‌اند. 

 

پشت دریاها شهری است! 


قایقی باید ساخت. 

 

[ 24 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


خوب‌ترین حادثه

 

با همه‌ی بی سر و سامانی‌ام 


باز به دنبال پریشانی‌ام 

 

طاقت فرسودگی‌ام هیچ نیست 


در پی ویران شدنی آنی‌ام 

 

آمده‌ام بلکه نگاهم کنی 


عاشق آن لحظه‌ی طوفانی‌ام 

 

دلخوش گرمای کسی نیستم 


آمده‌ام تا تو بسوزانی‌ام 

 

آمده‌ام با عطش سال‌ها 


تا تو کمی عشقبنوشانی‌ام 

 

ماهی برگشته ز دریا شدم 


تا تو بگیری و بمیرانی‌ام 

 

خوب‌ترین حادثه می‌دانمت 


خوب‌ترین حادثه می‌دانی‌ام؟ 

 

حرف بزن ابر مرا باز کن 


دیر زمانی است که بارانی‌ام 

 

حرف بزن، حرف بزن، سال‌هاست 


تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام 

 

ها به کجا میکشی‌ام خوب من؟ 


ها نکشانی به پشیمانی‌ام! 

 

[ 24 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


هر بار که دلم هوای خدا کرد...

هر بار که دلم هوای خدا کرد...

 


نه!

 


هر بار که خدا یاد دلم کرد...

 


تنم لرزید...

 


نه از خدا...

 


از خودم!

 

که از شیطان هم شیطان تر شدم...

 


نگاهم را می دزدم ، مبادا چشمم در چشم خدا گیر کند...

 

[ 21 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


فال

گفتم ای فال فروش ، لای این بسته فال



“مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید” هم داری ؟



گفت : اگر بود کسی فال فروشی می کرد ؟

 

 

[ 21 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


ﺣﺎﻟﻢ ﺣﺎﻝ ﮔﺮﮔﯽ ﺍﺳﺖ

 

ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻮﺑﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ

 

ﺍﻣﺎ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺗﻮﺑﻪ ﮔﺮﮒ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ...

 

اما

 

این روزها ﺩﻭﺭﻩ ﺩﻭﺭﻩ ﻯ ﮔﺮﮒ ﻫﺎﺳﺖ

 

ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻣﯽ ﭘﻨﺪﺍﺭﻧﺪ ﺩﺷﻤﻨﯽ

 

ﮔﺮﮒ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺧﻴﺎﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻧﯽ

 

ﻣﺎ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﮔﺮﮒ ﻧﺒﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﻫﻴﻢ...

 

پس...

[ 21 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


پیوندمان مبارک عزیزدلم

 

ســــــــــــــــه ســال از باهم بودنمان گذشــــــــته و من هر روز بیش از

 

پیش به این راز پی می برم که "تـــــــــــو" خلق شــــــــــــده ای

 

برای "مـــــــــــن" تا زیباترین زندگی را برایم بسازی ....

 

            سالروز عقـــــــــــــدمان مبارک عشـــــقم 

[ 20 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


م.

 

م مثل مهدیه و مراد

 

عشقم سالگردعقدمان مبارک

[ 18 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


سالگرد پیوندمان پیشاپیش مبارک

همسرم !

تو زندگی کردن را به من آموختی

روزی که نام تو بر صفحه ی دوم شناسنامه ام جاری شد

و لذت زندگی با تو قانونی گشت

فهمیدم که چه قانونی و چه غیر قانونی

زندگیم با تو ست که زیباست

گفتنش لازم نیست



تو همان شقایق معروف شعر سهرابی



تا تو هستی زندگی باید کرد...

 

[ 16 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


تو عشق منی

 

تو عشق منی .تو مال منی...تو همه هستی منی.تو بهترین لحظه زندگی منی...قلبم تنها برای تو می تپه...این لحظه های رویایی زندگی با عشق تو میگذره...به عشق تو..عاشقترینم...تو همانی هستی که مرا از سراب تنهایی نجات دادی...ای تنها بهانه برای نفس کشیدنم...بیا و همچنان بهانه من برای زندگی در این دنیای بی محبت باش...همه دنیا یک سو...تو نیز که دنیای منی یک سوی دیگر...من این سو که دنیا است را نمیخواهم...من تنها تورا میخواهم...تو عشق منی .تو مال منی.تورا میخواهم نه برای نیاز خویش...تنها برای این قلب تنهایم...این تویی که تنها لایق قلب پر احساس منی...زیرا تو پر احساس تر از این قلب عاشق منی...صداقت را از درون قلبت میخوانم...واین را میدانم که تو پاکترین عشق روی زمینی...بیا مثل باران بر روی من ببار...ای پاکترین قطره.بیا و برتن پر از عاشقم ببار با پاکی قطره هایت...وعشق را از وجودم پرکن... من تنها با تو عاشقترینم...تو نباشی من تنهاترینم...با تو خوشبخت ترینم...تو نباشی من غمگین ترینم... اگر تو باشی زندگی زیباست عشق با معناست...تو معنای واقعی عشقی...تو مانند یک باغ پر از گل مثل بهشتی...تو عشق منی تو دنیای منی...هیچکس جز تو نمیتواند در قلبم خانه کند...هیچکس نمیتواند مرا اسیر قلبش کند...این تویی که توانستی مرا عاشق کنی...از عشق بالاتر تو مرا دیوانه خودت کردی...تو چه کسی هستی؟انگار فرشته ایی...چقدر مهربانی چقدر زیبایی...من چه کسی هستم؟یک تنها بودم و اینک دیوانه ام...تو تموم وجود منی.تو عشق منی

[ 15 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


غــرورم

من غــرورم را به راحتـــی به دست نیـــاوردم
کـه هر وقت دلـت خواست خـــردش کنی
غــــرور من اگر بشکـنــــد
با تـکــه هــایـش
شاهــــرگ زنــدگــی تــو را نیز خواهـــد زد

 

[ 15 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


ادمها

ادمها سنگ تمام می گذارند

اما نه وقتی که پیششان هستی

انجا که میان خاک خوابیده ای

سنگ تمام را میگذارند ومیروند

 

[ 13 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


پدرعزیزم روزت مبارک

به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانیش گریه ی

فرزندش رو دید

ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت : حالا تو

موهای منو بتراش !

 

به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز

نشنیدم ...!!!


به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،اما واسه خیلی ها پدری کرد

 

به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن

شکم بچه اش ،


اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !

 

سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با

سیگار و دود سیگارش . . .

 
به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی

رو جارو نزنن..

 

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و

کوچک تر میشود…
ولی پدر ...


یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند


خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست


فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …

پدرم هر وقت میگفت "درست میشود" ... تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ

میباخت...!


وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ،

میفهمی پیر شده !


وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !


وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی

نمیگه...


و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت

میخواد بمیری

 
پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند

مرد باشند ! به سلامتی هرچی پدره

 
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد ،

به سلامتی هرچی پدره ....... صلوات

 

[ 10 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


همسرعزیزم روزت مبارک

 

جاده عشق همسفر می خواست و من تو را برگزیدم به خاطر قلب مهربانت ، با من بمان

وبدان خلوت دلم همیشه آشیانه توست همسر عزیزم روزت مبارک

همسرم:

قدمهایت را بر روی چشمانم بگذار، تا چشمانم بهشت را نظاره کنند... همسرم ای لطیف ترین

گل بوستان هستی تو شگفتی خلقتی تو لبریز عظمتی تو را دوست دارم و می ستایمت!

دست بر دعا بر می دارم و از خدای یگانه برایت برکت,رحمت و عزت می طلبم.

همسرم

هستی من ز هستی توست تا هستم و هستی دارمت دوست ! همسر آنست که اشکش

همچون شبنم بر قلب گلبرگ ، گل عشق است، صدایش هم چون مرغ غزل خوان در طبیعت

است و بوسه اش همچون نور خورشید بر سبزه زار است و استواریش همچون کوهی بر دل

خاک...روزت را ارج می نهم و بوسه میزنم بر جای پایت

 

[ 10 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


برای همسفرم...

با باز شدن پلکهایت، خورشید طلوع می کند؛

سرانگشتانت پیام آور نسیم اند، در خرمن گیسوانم؛

و آنگاه که لب می گشایی، رودی از هزاران واژه عاشقانه جریان می یابد؛

و من شاد از بودنت، هوای عاشقی را نفس می کشم؛

در دشتهای سر سبز دقایق می دوم...

و در باران لطیف بوسه هایت، مست بودن می شوم؛

وقتی جام نگاهم پر می شود از این همه زیبایی،

لبریز می شوم از عشق...

و می اندیشم: چه دلپذیر خواهد بودسفری که همسفرش تو باشی!

 

[ 5 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


آسمان من

 

دلت که ابری می شود...

چشمانت که بارانی می شود...

طوفانی می شوم!

همیشه آفتابی بمان...

که به شوق تو می خواهم پرواز را بیاموزم، آسمان من!

 

[ 5 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


سکــــوتــــــــ

 

انگار منجمد شده اند کلمات در گلویم...

به بند کشیده شده اند افکار در ذهنم...

و قلم انگار پای در زنجیر دارد...

حرفها دارم برای گفتن و توان بیانشان را ندارم!

هزاران فریاد در بند سکوتند...

و هزاران قطره اشک در زنجیر بغض...

مرا چه شده است که حتی قلم، این یار دیرین توان یاریم را ندارد؟!

روزگاری کلامم نوایی بود که قلم را به رقص وا می داشت در آغوش کاغذ...

 و طرحی از شادیها و غمهایم بر دوش سپید کاغذ می نشست و بار دلم سبک می شد!

این روزها اما دلم انگار قصد کرده به تنهایی بار غمهایش را به دوش بکشد...

راستی...

چه باید کرد جز سکوت...وقتی محرمی نیست؟!!!

 

[ 5 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


سکوت

گاهی سکوت می کنی...

نه به خاطر اینکه حرفی برای گفتن نداری

گاهی سکوت می کنی...

و دلت پر است از هزار نگفته

گاهی سکوت می کنی...

فقط به این دلیل که گوشی برای شنیدن نیست

گاهی سکوت می کنی...

و این سکوت حرفها دارد اگر کسی زبان نگاهت را بداند!!!

 

[ 5 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


رفیق!

رفیق!

معامله فسخ شد...

در قبال دنیا، یک تار مویت را می خواستند؛

ندادم...

[ 4 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


مرادجونم...

سفر به فضـا

سفیـنه نمی خواهد،

 تـو بگو

"دوسـتت دارم"

 فضـا با مـن ...

[ 4 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


شقایق

تو همان

      "شقایق"     

معروف سهرابی! 

 ... تا تـــو هستی، زندگی باید کرد

 

[ 4 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


حرف..

بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که

نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد

نه شعور لازم برای خاموش ماندن

*****

شاید کسی که روزی با تو خندیده است را از یاد ببری

اما هرگز آنرا که با تو اشک ریخته است را فراموش نخواهی کرد

*****

هستند مردمانی که خویشاوندان آنها از گرسنگی می میرند

ولی در عزایشان گوسفند ها سر می برند

*****

 هستند

کسانیکه روی شانه هایتان گریه می کنند

و وقتی شما گریه می کنید

دیگر وجود ندارند

*****

اونی که زود میرنجه

زود میره، زود هم برمی گرده

اما اونی که دیر میرنجه

دیر میره ، اما دیگه بر نمی گرده

*****

 

[ 4 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


حضرت علی (ع) :

 

 

 

در عجبم از مردمی که

 

به دنبال دنیایی هستند که روز به روز از آن دورتر میشوند

 


و غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزدیکتر میشوند

 

 

 

 

[ 4 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


مرد شدم....

مرد شدم....

در این حوالی دختری  بود...

بود...

مرد شد...

مردی قابل...

از بس که یک تنه

تمام نبودنهایت را تاب آورد...

ملال از چه؟؟؟

در من زنی پنهان است که دیگر

مثل گذشته ها نخواهد دید...

نخواهد بود...

نخواهد خواست...

 

[ 3 / 2 / 1393برچسب:منوعشقم, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]